جنبه داشتنِ زندگی خوب رو دارین؟

برای همه چی دلیل داره یا به نوعی بهانه داره

 

میگه زمانی میتونم درسمو ادامه بدم که درآمدم خوب بشه
زمانی درآمدم خوب میشه که تحصیلاتم رو ببرم بالاتر
وقتی میتونم خونه مستقل داشته باشم که حقوقم بیشتر بشه
هنگامی میتونم ازدواج کنم که خونه، ماشین، درامد، تحصیلات و همه چی خوب باشه
زمانی میتونم برم سفر که خیالم از اجاره خونم راحت باشه
هنگامی میتونم …

 

حالا این زمان ممکنه هیچ وقت نرسه، اون وقت تو میمونی و زندگی نکرده ای که رو به اتمامه.

 

مراجع میگه منو و فلانی خیلی همو دوست داریم، اما نمیتونم برم خواستگاریش چون درآمدم برای درست کردن یک زندگی خوب کافی نیست. میگم زندگی خوب از نظر تو و اون چیه؟
میگه خب یک خونه تو منطقه خوب شهر، وسایل زندگی مناسب و بروز و یک ماشین خوب، بتونیم سفرهای خوب بریم و …
میگم شما دوتا مطمئنین همو دوست دارین، به نظر میاد که بیشتر رفاه و راحتی رو دوست دارین و فکر میکنین ازدواج یعنی رسیدن به رفاه در زندگی از نظر مادی

 

اما زندگی زناشویی یعنی رفاه و آرامش روانی

 

 

اینکه دو نفر که همو دوست دارن میتونن یک خونه کوچیک تو یک منطقه متوسط داشته باشن، میتونن با هم کار کنن ۶ ماه یکبار یک سفر تا شمال برن نه تو هتل که تو چادر مسافرتی بمونن، اینکه وسایل هایی که تو زندگی ضروری هست رو فقط بخرن، اینکه ماشین ندارن با اتوبوس رفت و آمد کنن مثل میلیون ها انسان دیگه
اینا به نظرتون نشدنیه؟

 

البته اگه ذهنتون نمیتونه این نوع زندگی رو بپذیره، قطعا به مشکل میخورین. زوجین قدیمی زیادی هستن که اوایل زندگی با صفر شروع کردن و وقتی بعد از سال ها به تمام چیزهایی که میخواستن رسیدن و حالا خونه و ماشین و رفاه دارن اما دائم با هم تو جنگ هستن و در نهایت جدا میشن. چرا؟ چون ذهنشون آمادگی داشتن زندگی خوب رو نداره یا به نوعی جنبه داشتن زندگی خوب رو ندارن.

 

اما لطفا نگین این مسائل نذاشت که به عشقمون برسیم. اسم این رابطه تون رو عشق نزارید.

 

ψ مهناز نیکو – روانشناس https://instagram.com/mahnaznikoo.ir
زوج درمانگر- خانواده درمانگر 

سوال خود را مطرح کنید :


پاسخی بگذارید