اتاق درمان
اتاق درمان
اتاق درمان جایی هست که مراجه عمیق ترین احساساتش رو در سطح روان تجربه می کنه.
دلیل اشتراک این مورد با شما عزیزان اینه که متاسفانه خیلی زیاد در روابط و ازدواج ها دیده میشه. خواستم این تجربه درمان رو به اشتراک بذارم تا شاید کمک کوچکی به کسانی که درگیر این موضوع هستن بشه.
خانمی ۳۲ ساله مراجعه کرد با درخواست کمک برای بهبود رابطه. ۵ سال از ازدواجشون می گذشت، به گفته خانم همون سال اول مشکلات شروع شد. می گفت که همسرم علاقه و توجهش به من کم و کمتر می شد.
بعد از کمی صحبت رسیدم به جایی که متاسفانه اکثر خانم ها این اشتباه رو انجام میدن. توجه به شدت زیاد، چک کردن همسر از ترس خیانت (که البته این موضوع ترس از خیانت، به تنهایی کلی مشکلات به بار میاره). رسیدگی بیش از اندازه به همسر. ابراز عشق زیاد فقط به خاطر نگه داشتن همسر و …
(عشق، علاقه، توجه، رسیدگی، محبت و … همه اینها باید و باید از دو طرف و به اندازه باشه)
وابستگی ناسالم
خانم به شدت به همسر وابسته شده بود. با اینکه بی توجهی زیادی از طرف همسرش به اون می شد. آقا حتی بیان کرده بوده که دیگه علاقه ای به ادامه زندگی نداره و خواهان جدایی هست.
اما خانم به دلیل وابستگی شدید نمی تونست تصمیم بگیره و فقط حضور آقا رو می خواست. حتی با وجود دونستن خیانتی که به اون شده بود، نمی خواست این رابطه تموم بشه.
حتی متوجه این شده بود که علاقه و عشقی به همسرش نداره و فقط نمیخواد ازش جدا بشه (ترس از تنها شدن و دوباره رها شدن).
ترس از ترک شدن
خب اینجا درمان روی خانم متمرکز بود. حل و فصل طرحواره هایی مثل رهاشدگی، وابستگی، کار روی اعتماد به نفس. و مهم تر از همه قدرت بخشیدن و کسب جرات برای تصمیم گیری درست و پذیرش عواقب تصمیم.
جلسه آخر این جمله رو به خانم گفتم، درسته که پایان یک رابطه سخت و دردناکه، الان تو پشیمونی که چرا همون ۵ سال پیش این کار رو نکردی و ۵ سال از زندگیت رو برای خودت تلخ کردی. اما به نظرم باید خوشحال باشی که برای ۵ سال دیگه به این زندگی و تلخی اون ادامه ندادی.
خوندن مقاله توقع و انتظارات در رابطه رو هم فراموش نکنین.
