چهل قانون عشق- قسمت اول

در این مقاله با من همراه باشید با چهل قانون عشق که شمس تبریزی اون ها رو به زیبایی بیان کرده و البته مختصری توضیحات من برای روشن تر شدن مطالب

البته در دو قسمت و هر قسمت بیست قانون 

قسمت دوم چهل قانون عشق- قسمت دوم

 

چهل قانون عشق

چهل قانون عشق

قانون اول:
خالقمان را همانطور می‌شناسیم که او را می‌بینیم، شاید وقتی اسم خدا را می‌بریم، اول یاد ترس و خجالت بیفتیم،پس در ترس و خجالت زندگی می کنیم. شاید هم وقتی خدا را به یاد می آوریم، عشق و محبت و شفقت به یاد ما می آید،پس این صفات در وجود ماست.

 

ما هر کلمه ای که برای توصیف خدا استفاده میکنیم، درست مثل آیینه ای است که حود را در آن میبینیم.
حتما جمله از خدا بترس، که قدیمی ها زیاد میگن رو شنیدین؟
اگر به جای این جمله عشق و دوست داشتن و مهربانی خدا را گوش زد میکردن، این همه کینه و نفرت و شک و تردید و … بین مردم وجود نداشت،

 

قانون دوم:
وارد شدن در راه حق کار دل است، کار عقل نیست. جزء آنهایی باش که نفسشان را می شناسند نه آنهایی که نفسشان را از بین می برند.

 

ای کسی که درون خودت گمشده ای، نمیدانی که بدنت مزار تو گشته است، تا نفست را نشناسی، درون نفست مدفون هستی.
وقتی که خودتون رو بشناسید، میتونید خدای خودتون رو هم بشناسید، این شناخت باید عمیق و از ته دل باشه. شناخت خود هم با شکست حصاری که درون هستین به وجود میاد، تا وقتی که درون حصارت باشی نمیتونی پرواز کنی، پس نترس و حصارت رو بشکن و به سلامتی پرواز کن.
عاشق این جمله هستم← 〈تا وقتی که درون حصارت باشی نمیتوانی پرواز کنی، نترس حصارت را بشکن و به سلامتی پرواز کن〉

 

قانون سوم:
شمس تبریزی می گوید قران در چهار وجه قابل فهم است.
درجه اول معنای ظاهری آن است.
دوم معنای باطنی.
سوم باطن باطن آن.
و درجه چهارم انقدر عمیق است که کلمات برای تعریف آن کافی نیست.

 

قانون چهارم:
در میان هر ذره در جهان میتوانی صفات خداوند را پیدا کنی، چون او در مسجد، کلیسا یا کنیسه نیست، او در هر لحظه و در همه است.

 

گل ها، درختان، آسمان، دریا، کوه ها، پرندگان، همه و همه نمادی از خدا بر روی زمین هستن، در همه ی اینها میتوانی خدا را ببینی.
هرکس که او را دریابد تا ابد نزد او می ماند.

 

قانون پنجم:
کیمیای عقل با کیمیای عشق متفاوت است. عقل محتاط است و با احتیاط جلو می‌رود،، به خودش مدام می‌گوید مبادا.
اما عشق اینطور نیست، عشق می گوید خودت را رها کن، بگذار و برو.
عقل به سادگی از پا نمی افتد اما عشق مدام ضربه می خورد و خودش را ویران می کند.
فراموش مکن، گنجینه ها درون خرابه ها مدفون می شوند. هرچه که هست درون یک قلب ویران شده است.

 

قانون ششم:
بیشتر تعصب ها، دعواها و جنگ ها در این دنیا به خاطر زبان است.
خودت باش و به کلمات اعتنا نکنید. در حکومت عشق کلمات بی تاثیر اند، عاشق بی زبان است.

 

به دقت بخونید این قانون رو، وای از کلمات، این کلمات چه ها که نمیکنن، میتونن یک زندگی رو نابود کنن، آبرو بریزن و یا کشته ها به جا بزارن.
گاهی هم عشق و امید و خوبی به دنبال دارن

 

قانون هفتم:
اگر در این دنیا در انزوا و تنهایی بمانی فقط انعکاس صدای خودت را می شنوی، نمی توانی حقیقت را کشف کنی.
خودت را فقط در آیینه انسانی دیگر می توانی کامل ببینی.

 

قانون هشتم:
هیچ وقت ناامید نشو. اگر تمام درها هم به رویت بسته شود، او در نهایت برایت یک در مخفی باز می کند.
با اینکه تو الان نمی بینی، اما در در پی کوره راه ها و دشواری ها بهشت و آرامش وجود دارد.
همیشه شکرگذار باش، البته شکرگذاری و سپاس زمانی که به خواسته ات رسیدی کاری آسان است، باید بتوانی اگر حاجتت روا نشد باز هم شکرگذار باشی.

 

قانون نهم:
صبر کردن فقط به انتظار ایستادن نیست. بلکه باید به آینده هم فکر کرد.

 

صبر چیست؟
اینکه به یک خار نگاه کنی و در نظر یک گل تجسم کنی، به شب نگاه کنی و و در نظر روز را بیاوری.
خداوند صبر را مانند عسل ذره ذره در کام عاشق میریزد و هضم می کند. عاشق می داند برای تبدیل شدن هلال ماه به قرص کامل زمان لازم است.

 

قانون دهم:
به هر طرف که میروی، شمال، جنوب، شرق و غرب، به هر راهی که می روی، بدان سفری را در درون خودت آغاز کرده ای.
کسی که درون خودش را می کاود، در نهایت بر روی زمین گردش می کند.

 

زمانی که سعی در شناخت خودت داری و ذره ذره وجودت رو جلوی چشم میذاری که بشناسی، در واقع داری جهان هستی و خدای خودت رو میشناسی، چون همه چیز در درون تو وجود داره.

 

قانون یازدهم:
همانطور که قابله می داند بدون درد بچه به دنیا نمی آید و راه رحم مادر باز نمی شود، تو هم باید بدانی برای دست پیدا کردن به یک من جدید باید از سختی ها و موانع عبور کنید

 

تغییر دردناک است، برای تغییر باید سختی های راه رو هم تحمل کنی تا بتونی پوست بندازی. هیچ راهی بدون سختی نمیشه.
به قول نیچه: هرآنچه مرا نکشد قوی ترم می کند.

 

قانون دوازدهم:
عشق یک سفر است. هر مسافری که در این سفر پا بگذارد، چه بخواهد چه نخواهد تغییر می کند.

 

همین تغییر هست که عشق رو زیبا و دوست داشتنی میکنه که البته این تغییر آسون نیست که باز هم به نظر من همین سخت بودنش شیرین و جذاب میکنه این سفر رو. سفر عشق

 

قانون سیزدهم:
در این دنیا به اندازه ستارگان آسمان، معلم، مرشد و شیخ دروغین وجود دارد.
اما معلم واقعی تو را به کشف و شهود در درون خودت ترغیب می کند. نه آنکه با تحیر نظاره گر او شود.

 

این رو هم اضافه کنم که روانشناس دروغین هم زیاده. و روانشناس هم مانند یک همراه واقعی تو رو به سمت کشف خودت هدایت میکنه، اینکه خودت و و اونچه که میخوای رو بشناسی و به سمتش بری و از ترس دور بشی.
خیلی از مراجعین در جلسات مشاوره زمانی که باید به شناخت خودشون و نفسشون برسن، کم میارن و ادامه نمیدن، چون نمیتونن با ترسهاشون مقابله کنن و اینجاست که اگر مراجع بخواد، روانشناس میشه همراه اون در این سفر دردناک اما نتیجه بخش و آرامش دهنده درون

 

قانون چهاردهم:
به جای مقاومت در برابر تغییراتی که خداوند در مقابلت قرار می دهد، تسلیم شو.
بگذار زندگی نه علی رغم تو که همراه با تو در جریان باشد.
هیچ وقت نگو زندگی ام زیرو رو می شود، از کجا معلوم که زیر زندگی ات از روی آن بهتر نباشد.

 

قانون پانزدهم:
خداوند تمام انسان ها را از درون و برون کامل آفریده است.
تمام انسان ها در کامل ترین صورت ممکن آفریده شده اند، هر اتفاقی که برایمان بیفتد، هر حادثه ای و هر ماجرایی برای آن است که بیشتر فکر کنیم و نقص هایمان را جبران کنیم. خداوند ما را با هر کدام از نقص هایمان امتحان می کند، چون هدف از خلقت بشریت، کمال است.

 

قانون شانزدهم:
خداوند بی عیب و نقص است. دوست داشتن او کار راحتی است، کار سخت آن است که انسان فانی را با تمام بدی ها و خوبی هایش دوست داشته باشیم.
نباید فراموش کنیم که ما چیزی را میتوانیم دوست داشته باشیم که آن را بفهمیم. تا مخلوق را نفهمیم و درک نکنیم، نمی توانیم او را دوست داشته باشیم.
در عشق زمینی هم همینطور است. گفتن دوستت دارم شاید به زبان آسان باشد اما دوست داشتن واقعی سخت است.

 

مرلین مونرو هم جمله ی زیبایی داره که میگه: کسی که مرا به خاطر خوبی هایم می خواهد، نمی خواهم، کسی را می خواهم که با دانستن بدی هایم باز هم مرا بخواهد.

 

قانون هفدهم:
نجاست و آلودگی در برون افراد نیست، در درون آنهاست.
آلودگی ظاهری هر قدر که باشد می توان آن را با آب شست و از بین برد، آنچه که با آب شسته و پاک نمی شود قلب های آغشته به حسد و نیت شوم است.
قلب هایی که مملو از کینه و نفرت و خواسته های شیطانی هستن، به دنبال ضرر و آسیب و دروغ هستن، به فکر دعاهای شوم و از بین برنده هستن، بدی و فقر و بدبختی دیگران را می خواهند.

 

قانون هجدهم:
دنیا با تمام وسوسه ها و تردیدش در درون ماست.
شیطان هیولای وحشتناکی نیست که بر سر راه ما نشسته باشد. او در درون ماست، صدایی در درون.
شیطان را در درون خودت جست و جو کن، نه در دیگران و فراموش نکن هرکس که نفسش را بشناسد، خدایش را می شناسد.

 

قانون نوزدهم:
اگر از دیگران انتظار مهر و محبت و احترام داری، قبل از همه این ها را به خودت بدهکاری.
کسی که خودش را دوست ندارد، امکان ندارد که دوست داشته شود.
اگر تو خودت را دوست داری، اما دنیا برایت خار می فرستد، خوشحال باش چون به زودی برایت گل خواهد فرستاد.
همچنین اگر با خودت خوب رفتار نکنی، حق نداری از دست دیگران عصبانی باشی و شکایت کنی که با تو رفتار خوبی ندارند.

 

قانون بیستم:
اندیشیدن به پایان راه کاری بیهوده است.تو باید به فکر قدم اول باشی که میخواهی برداری، بقیه اش خود به خود درست می شود.

 

در این مورد هم یاد مراجعین که داشتم میفتم که دائم نگران هستن و میگن بعدش چی میشه، بعدش باید چه کار کنم و نگران اینن که با هر قدم چه اتاق هایی قراره براشون بیفته و نگران و عذادار اتفاقی میشن که هنوز نیفتاده یا اصلا قرار نیست بیفته.

 

ادامه دارد…

 

ψ مهناز نیکو – روانشناس https://mahnaznikoo.ir/
روان درمانگر – درمانگر فردی https://instagram.com/mahnaznikoo.ir

سوال خود را مطرح کنید :


پاسخی بگذارید