چهل قانون عشق، قسمت دوم


در مقاله قبل بیست قانون اول از چهل قانون عشق شمس تبریزی رو براتون نوشتم و حالا بیست قانون دیگه رو دنبال کنید.

بخوانید چهل قانون عشق قسمت اول

 

 

قانون بیست و یکم:
همه ما دارای صفات متفاوتی هستیم.
بی شک اگر خدا می خواست می توانست همه را مثل هم بیافریند.
پس احترام گذاشتن به تفاوت ها جزء نظام الهی است.

 

در مورد جمله ما با هم تفاهم داریم یا نداریم هم باید اینو بدونید که تفاهم داشتن به معنای شباهت داشتن نیست بلکه یعنی احترام گذاشتن به تفاوت ها.

 

قانون بیست و دوم:
عاشق خداوند حتی اگر وارد میخانه شود آنجا می شود نمازخانه، همینطور اگر دائم الخمری وارد نمازخانه شود آنجا می‌شود میخانه.
در این دنیا هرکاری که انجام دهیم، آنچه آن را متفاوت می کند، نیتمان است.

 

قانون بیست و سوم:
زندگی ای که در دستان ماست، مثل اسباب بازی رنگارنگی است که به امانت به ما داده شده است.
بعضی ها آنقدر آن را جدی می‌گیرند که برای آن ناراحت می‌شوند و غصه می خورند بعضی هم همان ابتدا آن را خراب می کنند.
یا بیش از حد به آن اهمیت می‌دهیم و یا اینکه اصلا به آن بهایی نمی‌دهیم.
از افراط و تفریط به دور باشید و همیشه در میانه باشید.
خیر العمور اوسطها

 

قانون بیست و چهارم:
حال که انسان اشرف مخلوقات است و خلیفه خداوند بر روی زمین، باید در هر قدمش این شایستگی را نشان دهد.
حتی اگر به زندان بیافتد و مورد افترا قرار گیرد، حتی اگر فقیر شود، اسیر شود، در همه حال باید مثل یک خلیفه، مطمئن و استوار، چشم دل سیر و با استقامت باشد.

 

شریعت می گوید: آنچه برای تو است، برای تو باشد و آنچه برای من است، برای من باشد.
طریقت می گوید: آنچه برای تو است، برای تو باشد و آنچه برای من است، برای تو باشد.
معرفت می گوید: نه من چیزی دارم و نه تو چیزی داری.
و حقیقت می گوید: نه من وجود دارم و نه تو

 

قانون بیست و پنجم:
بهشت و جهنم را فقط در آن دنیا جست و جو نکنید. هر دوی آنها در همین دنیا وجود دارند.
هر وقت که یک نفر را بدون حساب و کتاب و نقشه دوست داشته باشیم، آن زمان در بهشت هستیم. زمانی که با کسی دعوا می کنیم و دچار حسد و کینه و نفرت می شویم، آن زمان داخل جهنم سقوط می کنیم.

 

قانون بیست و ششم:
جهان و کائنات یک کل است. در این دنیا همه چیز و همه کس با یک طناب نامرئی به یکدیگر وصل هستند.
هیچ وقت آه کسی را نگیر بخصوص کسانی که از تو ضعیف ترند. جانشان را نسوزان و به یاد داشته باشد که غم یک انسان می تواند تمام انسان ها را ناراحت و خوشی و سعادت یک نفر می تواند تمام انسان ها را خوشحال کند.

 

قانون بیست و هفتم:
دنیا مثل یک کوه است. هرگونه او را صدا کنی، او همانگونه صداها را منعکس می کند.
اگر از دهانت حرف خوب و نیک خارج شود، تو هم حرف خوب و نیک خواهی شنید و اگر بدی و شر بگویی، تو هم شر و بدی را خواهی شنید. زمانی که کسی در مورد تو حرف بدی بزند، تو برایش دعا کن.
اگر قلب تو تغییر کند، دنیا نیز تغییر می کند.

 

قانون بیست و هشتم:
گذشته مثل یک ابر مه آلود تمام ذهن ما را فرا گرفته، اما آینده مانند یک پرده خیالی است.
نه می توانیم آینده را ببینیم و نه می توانیم گذشته را تغییر دهیم.
به لحظه ای که در آن هستی توجه کن و در لحظه زندگی کن.
زندگی در گذشته افسرده ساز است، در آینده اضطراب زا.

 

قانون بیست و نهم:
شمس می گوید: نمی توانیم بگوییم که تقدیر چیست، اما می توانیم بگوییم که چه نیست.
تقدیر این نیست که زندگی مان از قبل نوشته شده باشد.
وقتی که می گویید چکار کنیم، تقدیرمان این بوده و گردن خم کنیم، این نشانه جهالت ما است.
سرنوشت تمام راه را نشان نمی دهد، بلکه راه های جدا شده از گذرگاه اصلی را نشان می دهد. بقیه اش به عهده مسافر است که از گذرگاه اصلی برود یا از میانبرها.
در آن صورت دیگر نه بر زندگی حاکم هستی و نه در مقابل آن عاجز

 

قانون سی ام:
انسان واقعی کسی است که حتی اگر از طرف مردم مورد افترا و تهمت و غیبت قرار گیرد، در مورد آن ها کلمه ای حرف ناخوشایند بر زبان نیاورد.

 

چیزی که متاسفانه در دنیای امروز اصلا اتفاق نمیفته، برای همین جمله ی انسانم آرزوست همیشه همراه ماست.
در دنیای امروز قضاوت و تهمت و افترا چیزی شبیه به نقل مجلس شده و همه خیلی راحت در مورد دیگران نظر میدن و قضاوت می کنند.
ما حتی اجازه نداریم در مورد چیزی که دیدیم و شنیدیم، قضاوت کنیم چه برسه به اینکه ندیده رو دیده کنیم و نشنیده رو شنیده

 

قانون سی و یکم:
برای نزدیک شدن به خدا باید قلبی به نرمی مخمل داشته باشیم.
هر انسانی بلاخره نرم شدن را یاد می گیرد، بعضی زمانی که دچار تصادف شدند، بعضی وقتی به بیماری مهلکی دچار می شوند، عده ای هم زمانی که درد جدایی می می چشند.
همه ما فرصتی به دست می آوریم تا قساوت قلب مان را نرم کنیم. اما فقط بعضی ها هستند که به دنبال حکمت آن می گردند و دلشان نرم می کنند و بعضی ها هم متاسفانه سنگدل تر می شوند.

 

قانون سی و دوم:
تمام حجاب هایی که بینتان هست را بردارید تا به خداوند با یک عشق صاف و بی ریا وصل شوید.
قوانینی داشته باشید اما از آنها برای طرد کردن و تحقیر دیگران استفاده نکنید از بت ها دوری کنید و هیچ وقت باورهایتان را بت نکنید.
ایمان بزرگی داشته باشید اما با ایمانتان بزرگی نکنید.
این جملات رو دوبار که نه چند بار دیگه بخونید.
منظور از بت ها فقط بت های سنگی نیست، گاهی ما انسان ها رو به بت تبدیل می کنیم و در حد پرستش آن ها را بالا می بریم.
گاهی آنچنان باورها و اعتقادات خود قبول داریم و درست میدونیم که به هیچ کس اجازه نمیدیم که حرف و سخنی خلاف آن را به زبان بیاره.

 

قانون سی و سوم:
در دنیایی که همه سعی می کنند چیزی شوند، تو نابود شو. هدف تو فنا شدن باشد.
انسان با سفال تفاوتی ندارد، همانطور که فضای خالی درون سفال آن را استوار می کند، آنچه که انسان را نیز استوار نگه می دارد، نیستی او است نه هستی او.
هرکسی به خدا ارزش نمی دهد، خب پس یعنی ما هم به خدا ایمان نداشته باشیم؟
کسی که به پیامبر عنایت ندارد، خب یعنی ما هم او را دوست نداشته باشیم؟
شخصی که به عشق احترام نمی گذارد، پس ما هم عاشق نشویم؟

 

قانون سی و چهارم:
تسلیم شدن در مقابل رضای حق به معنی ضعیفی و زبونی و حقارت نیست.
برعکس، چنین چیزی قدرت و توان بالایی می خواهد. انسانی که تسلیم رضای حق شده است، زندگی در میان گرداب را رها کرده و به سمت زمین امن و محکم می رود.

 

قانون سی و پنجم:
در این دنیا فقط به کمک تضادها می توانیم پیشرفت کنیم.
مومن باید با منکر درونش آشنا شود. کسی که به خدا اعتقاد ندارد باید با اعتقاد درونش روبرو شود. انسان برای رسیدن به کمال باید قدم به قدم در این راه جلو برود و فقط به اندازه ای که تضادها را بفهمد به بلوغ می رسد.

 

قانون سی و ششم:
نگران مکر و دسیسه دشمن نباش.
اگر کسی برای تو دامی گسترده باشد و بخواهد به تو ضرری برساند، خداوند هم بر سر راه آنها دام پهن می کند.
چاه کن همیشه ته چاه می ماند، همیشه همینگونه است. هیچ وقت هیچ چیز بدون جواب نمی ماند.
نه ذره ای کار خیر و ثواب و نه ذره ای کار شر، بی جواب می ماند.
بدون خواست خداوند حتی برگی بر زمین نمی افتد، تو فقط به این ایمان داشته باش.

 

قانون سی و هفتم:
خداوند مثل ساعت منظم و دقیق است. نه یک ثانیه عقب و نه یک ثانیه جلو
برای هرکسی زمانی وجود دارد.
زمانی برای عشق و برای مرگ

 

قانون سی و هشتم:
هیچ وقت برای پرسیدن این سوال که آیا حاضریم زندگی مان را تغییر دهیم، دیر نیست.
در هر سن و سالی که هستیم و هر اتفاقی که برایمان افتاده باشد، باز هم می توانیم زندگی مان را از نو بسازیم.
نباید هیچ روزمان شبیه روز قبلمان باشد، باید در هر لحظه و هر نفسمان نو شویم.

 

قانون سی و نهم:
شاید جزئیات مدام تغییر کنند، اما کل همیشه ثابت است.
در این دنیا هر انسانی که می میرد، جای آن را انسان دیگری می گیرد.
دین ما دین عشق است و راهمان شریعت عشق.
ما در زنجیر بی انتهای عشق، فقط یک حلقه ایم. اگر زنجیر از نقطه ای پاره شود، همان لحظه به حلقه ی دیگری وصل می شویم.

 

قانون چهلم و آخرین قانون:
عمری که بدون عشق سپری شود، زندگی ای بیهوده است.
هیچ وقت نپرس که باید به دنبال عشق الهی باشم یا مجازی، یا دنیوی یا سماوی یا جسمانی، جدا کردن جدایی می آورد.
عشق بی نیاز از هر صفتی است.
عشق یک دنیا است، یا درست در وسط آن هستی، در مرکزش و یا بیرون از آن هستی، در حسرتش.

 

ψ مهناز نیکو – روانشناس https://instagram.com/mahnaznikoo.ir
درمانگر فردی – روان درمانگر https://mahnaznikoo.ir/

سوال خود را مطرح کنید :


پاسخی بگذارید